سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کمی تا قسمتی شوخـی .....

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تو از کدوم دیاری ....

تو از کدوم دیاری که رنگ حادثه داری نه دشمنی نه یاری ، نه خفته نه بیداری خزان خاطره داری ، هوای ابر بهاری ، هزار بغض در سینه داری و نمی باری تو از کدوم زمانی که جان پاک جهانی ، نه حاضری نه غایب ، نه سخت و نه آسانی ، همیشه آینه داری اگرچه غرق قباری ، همیشه در نظر اما ، تو پنهانی تو را چگونه بخوانم تو را چگونه برانم چگونه دوست بدارم ، تو را نمی دانم نه تشنه ای نه سیراب ، نه چشمه ای نه گرداب ، نه بی صدا نه با صدا ، نه بنده ای نه خدا نه هم ترانه مایی ، نه از ترانه جدایی ، همیشه همسفر ، اما ، همیشه تنهایی تو را چگونه بخوانم تو را چگونه برانم چگونه دوست بدارم تو را نمی دانم


مثل دیوونه به خواب

ما به هم محتاجیم

 به خواب مثل دیوونه

مثل گندم به زمین

مثل شو ره زار به آب

ما به هم محتاجیم

مثل ما به آدما

مثل ماهیها به آب

مثل آدم به هوا

دستامون از هم اگه دور بمونه

شب شیشه ای دیگه نمی شکنه

از تو تین شیشه ای همیشگی

خورشید مقوایی سر می زنه

به عزای دوری دستای ما

کو چه ها٬ساکت و بی صدا میشن

بوی رخوت همه جا رو میگیره

همه ی درها٬ به غربت وا میشن

جاده هامون٬ که به خورشید میرسن

مثل تاریکی٬ بی انتها میشن