مـــــرگ ...
اجل کاری به سیم و زر ندارد
خــدا بــهــتر ز پیغمبــر نــدارد
عجب چشم سفیدی دارد انسان
که مــرگ رامی بینـد و باور ندارد
اجل کاری به سیم و زر ندارد
خــدا بــهــتر ز پیغمبــر نــدارد
عجب چشم سفیدی دارد انسان
که مــرگ رامی بینـد و باور ندارد
می شود با یک نگاه عاشق شد
از طلوع شهر رویاها خارج شد
می شود با یک نگاه شکوفا شد
از جاده آرزوها فارغ شد
می شود زندگی را از سر گرفت
با گلهای کوچه رازقی امید گرفت
می شود با یک نگاه به دل امید داد
از باغ آرزوها زندگی را فرا خواند
می شود با گل آلاله همراه شد
با پرواز پرنده همسفر شد
می شود با آن یک نگاه لبخند گل را دید
آن یک نگاه را در باغچه دل دید
می شود با یک نگاه جادوی عشق شد
از دنیای خیالی خارج شد
می شود آری می شود فقط کافیست پنجره دل را گشود
......( با تشکر از نازنین )........
سلام..چه خبر ..؟
بابا دمتون گرم …ما رو شرمنده کردین…!
امروز که وارد وبلاگم شدم جون تو دهنم وا موند …کف کردم….!
نمی دو نم این همه بازدید ازکجا اومده….؟
نمی دونم چه جوری به این همه نظراتتون جواب بدم…؟
با با یه کم بیشتر به ما سربزنید…!
نا سلامتی ما پدیده هستیم ….ها….
هفته ای چند بار به روز میشیم …ها …!
وبلاگمون هرچی باشه …از این در پیتی ها..که بهتره…که سال تا سال آپ نمیشن ….!..خداییش ها….!
ما که رفتیم ..ولی یکی ..دو روز دیگه میام…!
جون تو دفعه بعد ما رو غافل گیر نکنید ها…؟